از صمیم قلب باور داشته باشید که ممکن است بهترین راه ممکن را نشناسید؛ و این حقیقت را بپذیرید که توانایی شما در کنار آمدن با عدم آگاهی»، بسیار مهم تر از هر آن چه که می دانید است.
اکثر افراد تصمیمات بدی می گیرند، چرا که کاملا مطمئنند که حق با آن هاست و حتی این اجازه را به خود نمی دهند که راه حل های جایگزین موجود را در نظر بگیرند. افرادی که اصولا ذهن بازی دارند می دانند که طرح سوالات درست و م کردن با افراد باهوش و آگاه، به اندازه دانستن همه پاسخ ها، اهمیت دارند. آن ها این را درک کرده اند که نمی توان بدون این که مدتی در حالت عدم آگاهی» غوطه ور بود، تصمیمی عالی گرفت. علت این است که آن چه در محدوده نادانسته ها وجود دارد، بسیار عظیم تر و هیجان انگیزتر از هر آن چیزی است که می دانیم.
متوجه شدم که باید به آموزه پیچیدهتری رسید، آموزهای که بتواند با ناهماهنگیهای عشق به گونهای بازی کند. نیاز به عقلانیت را علیرغم ناتوانیاش، با حماقت غیرقابل اجتناب عاشق شدن، در هم بیامیزد. میبایست عشق را پذیرا شد، بدون فرو افتادن در یاس یا امیدواری جزمی، بدون تدوین فلسفهای برای ترسها، یا سرخوردگیهای اخلاقیمان. عشق، به ذهن تحلیلگر، نوعی فروتنی میآموزد، درسی که هر چند برای رسیدن به قطعیتهای ثابت، راه دشواری دارد و آن این که تحلیل هرگز نمیتواند، راهی بدون خطا برود و لاجرم هرگز از طنز و کنایه بهدور نیست.
درباره این سایت